شعر در مورد برکه
شعر در مورد برکه
شعر در مورد برکه ,شعر درمورد برکه,شعری در مورد برکه,شعر در مورد برکه,شعر نو درمورد برکه,شعر درباره برکه,شعری درباره برکه,شعر زیبا درباره برکه,شعر درباره ی برکه,شعر برکه,شعر برکه کاشی,شعر برکه ماهی,شعر برکه سهراب,شعر برکه آب,شعر برکه و ماهی,شعر برکه و ماه,شعر برکه سبز,برکه شعر نو,شعر درباره برکه,شعر ماهی برکه کاشی,شعر ماهی این برکه کاشی,شعر من ماهی این برکه کاشی,متن شعر برکه کاشی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد برکه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
تو ماهی و من ماهیِ این برکه ی کاشی..
اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی!
آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی..
شعر در مورد برکه
می توانم در اندوه دست و پا بزنم
در همه ی برکه هایش
به آن عادت کرده ام
اما کوچک ترین تکان خوشی
پاهایم را سُست می کند
و همچون مستان راهم را نمی شناسم
مگذار کسی خنده ای کند
مستی ام از آن شراب تازه بود
همین!
شعر درمورد برکه
چیزی در تو
مرا به احساس عاشقانه می برد
آن سان که برکه ها
ترانۀ رنگین کمان ها را
با لحن لالائی
برای ماه می خوانند
شعری در مورد برکه
درد من حصار برکه نیست،
درد من زیستن با ماهیانی است
که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است
شعر در مورد برکه
به نسیمی همه راه به هم می ریزد
کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد
سنگ در برکه می اندازم و می پندارم
با همین سنگ زدن، ماه به هم می ریزد
شعر نو درمورد برکه
از برکه
به دریا بزن!
تنهاییاَت
بزرگ شده است مرد.
شعر درباره برکه
با تو دریافتم که خاکستر، اخگر میشود
و آب برکه های گلآلودِ باران در گذرگاهها
دوباره، به ابر بدل میشوند
شعری درباره برکه
به تو نزدیک می شوم
لب روی تن ات می گذارم
اما هیچکس نمی فهمد
خودم را بوسیدم
یا تو را!
گفته بودم قبلا:
که به برکه ها شبیهی.
شعر زیبا درباره برکه
مشخص نیستند
نه جای زخم هایت
نه آنان که زخمت زده اند
به برکه ها می مانی عزیزم
و هر سنگ که زخمی ات می کند
در تو آرام می شود.
زخم ها زیباترت کرده اند…
چون برکه ها
که با سنگهای خوابیده در بسترشان
زیباترند.
شعر درباره ی برکه
تو را پلک بر هم زدنی کافیست
تا تمام آفتاب گردان ها
تا مسافران خسته ی در خواب بر برکه
چون برگ های سرخ با باد
دور و دورتر شوند
…
تمام آفتاب گردان ها
به تو
تنها
به تو
لبخند می زنند
شعر برکه
کاش میتوانست
به رود بیندازد خودش را
ماهی کوچکی که
دلش دریا بود و
خانهاش برکه !
شعر برکه کاشی
آرام گرفته ماه در
برکه ی آب
انگار در آغوش تو
شب رفته بخواب
گیسوی تو بازیچه ی
انگشت نسیم
ای عشق فقط تو جای خورشید بتاب…
شعر برکه ماهی
دلتنگی
رودی نیست که به دریا بریزد!
دلتنگی
ماهی کوچکی ست
که برکه اش را
از چهار طرف
سنگچین کرده باشند…!
شعر برکه سهراب
عاشق که باشی دوست داری ماه را مثل برکه در بغل بگیری،
تک تک ستاره ها را ببوسی
به گربه ی سیاه روی دیوار شب بخیر بگویی
و منتظر لالایی جیرجیرک ها شوی
شعر در مورد برکه
بیشتر بخوانید :
اشعار علیرضا روشن
اشعار احمدرضا احمدی
اشعار علیرضا بدیع
اشعار ژاله اصفهانی
اشعار خواجوی کرمانی
- ۹۷/۰۷/۰۹